۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۹, پنجشنبه


همايش "صد سال بلديه در ايران"


با انقلاب مشروطيت و تشكيل مجلس شوراي ملي نخستين قانون بلديه در 20 ربيع الثاني 1325 قمري به تصويب رسيد و در پي آن انجمن بلديه كه همتاي شوراهاي امروز بود انتخاب و مشغول به كار شد.

همايش "صد سال بلديه در ايران"، به بهانه گذشت يكصد سال از تاسيس نخستين بلديه در كشور، روز دو شنبه 9/2/87 در دانشكده ادبيات دانشگاه تهران با همكاري سازمان شهرداري ها و دهياري ها، ستاد بزرگداشت يكصدمين سالگرد تاسيس شهرداريها و موسسه مطالعات فرهنگ و تمدن ايران زمين برگزار شد.

در اين همايش 17 نفر از صاحب نظران در باره مسائل مختلف شهر و شهرداري و تاريخچه وقايع مرتبط با آن سخن گفتند.

ابتدا دكتر محمد ابراهيم باستاني پاريزي در "حكايت بلديه كرمان" و دكتر ناصر تكميل همايون به شرح "تاسيس بلديه دارالخلافه و كاركرد هاي آن در عصر اول مشروطيت" پرداختند.

سپس دكتر محمد بهشتي با عنوان "نسبت جغرافياي سياسي و دارالخلافه شدن تهران" سخن خود را آغاز نمود:

مهمترين پل ارتباطي شرق و غرب فلات ايران است و مهمترين قسمت آن جبهه جنوبي رشته كوه البرز كه جاده ابريشم در امتداد آن كشيده شده و راه ارتباطي مهم ديگر در اين فلات، جبهه شرق زاگرس است: بوشهر، شيراز، اصفهان... . محل تلاقي اين دو، شهر تهران است كه در زمان آقا محمد خان قاجار پايتخت شده و در گذر رخداد هاي مهمي چون صنعتي شدن، انقلاب و مهاجرت همچنان پايتخت باقي مانده است. استقرار شهر هاي ايران بر روي يكي از اين دو راه به لحاظ كاركرد هاي ارتباطي آنها همواره مزيتي براي پايتختي محسوب مي شده و تهران علاوه بر آنكه محل تلاقي اين دوست، ظرفيت هاي ديگري نيز براي پايتخت بودن دارد. اين شهر با اينكه رودخانه و منبع آب دائمي مطمئن ندارد، اما بيش از هزار رشته قنات در زير آن حفر شده است. نيز شهري است كه امكان جاي دادن جمعيت بسياري را در دل خود دارد اما مهم چگونگي توزيع جمعيت در آن است. در دوره معاصر به تعبير ايشان سفره تهران بزرگ پهن نشده اما متاسفانه بد پهن شده است.

" دولت جديد و حقوق شهروندي در قانون بلديه" موضوع سخنراني دكتر محمد علي اكبري بود. به گفته ايشان آنچه بلديه مشروطه به بعد را از پيش از آن متمايز مي كند، حقوق شهروندي و اصول حكمراني جديد است: بنياد بلديه جديد بر قانون بنا نهاده شده كه در ادبيات مشروطه از آن به عنوان "روح مشروطه" ياد مي شود و قانون بايد از اراده ملت ناشي شده باشد نه به طور خود سرانه و مبتني بر اراده فردي.

در حقوق شهروندي شهروندان از آن جهت كه ساكنان آزاد نظمي سياسي اند از حقوقي برخوردارند كه نمي تواند از آنها گرفته شود. اين حقوق ابعاد سياسي و اجتماعي دارد كه در متن قانون بلديه به وضوح قابل تشخيص است.

دكتر اكبري اصول حكمراني جديد را به سه بخش زير دسته بندي نمد:

روش كسب و اعمال قدرت سياسي: هر نوع كسب قدرتي مشروع نيست. تنها آنكه ناشي از اراده ملت باشد مشروع است.

وظايف و اختيارات نهاد دولت

فرآيند هاي تصميمگيري و اجرا: در اين مورد اصل تفكيك قوا مطرح مي شود؛ جدا سازي ساختاري و نهادي تصميم گيري از اجرا و معطوف كردن هر دو به اراده ملت. كه در ساختار بلديه، انجمن بلديه به عنوان مقنن و اداره بلديه به عنوان مجري به ايفاي نقش مي پردازند.

پس از ايشان دكتر حكمت الله ملا صالحي مقاله خود در باب "بنيان هاي آييني صور ابتدايي ترين جوامع شهري و جمعيت هاي شهر زي" را قرائت كردند.

دكتر احمد وكيليان پيرامون "نهاد هاي مردمي و نقش آنها در اداره امور فرهنگي و اجتماعي شهري" سخن راند: در دوره معاصر و به ويژه پس از مشروطه با اين تصور كه براي داشتن جامعه اي مدرن مي بايست روش ها را از غرب بگيريم، نهاد هايي جديد شكل گرفتند كه با فرهنگ مردم فاصله داشتند. يكي از اين نهاد ها بلديه بود. به زعم ايشان شهرداري هاي معاصر از سنت "ياري گري" كاملاً دور شده اند. دكتر وكيليان ياري گري را فرا تر از همكاري و تعاون- كه مفهوم هم شغلي و هم پيشگي دارد و رقابت نيز در آن مطرح مي شود- دانست كه در آن مردم بدون چشم داشت مادي و بيشتر به قصد اجر معنوي براي هدف يا اهدافي معين كوشش مي كردند. ايشان چندين نمونه ياري گري را بر شمردند:

در مساجد: سابقه طولاني اين كار به زمان پيامبر اسلام مي رسد كه در مساجد در مورد امور مختلف اجتماعي، فرهنگي، سياسي و اقتصادي بحث و تصميم گيري و از مستمندان دستگيري مي شد. اما به تدريج با نفوذ فرهنگ غرب در كشور، مسجد اين كاركرد هاي اجتماعي خود را از دست داد و فقط مذهبي شد.

در تكايا: عزاداري امام حسين در محلات مختلف در آن ها برگزار مي شد. اما غير از ماه محرم نيز، "بابا" و "ننه" هاي حسينيه ها و تكايا همواره مورد اعتماد مردم بودند و تصميمات مهم محله با مشورت آنان انجام مي گرفت.

در زورخانه: زورخانه در آغاز بسيار مقدس و محل پرورش روح و جسم بوده است. در هجوم مغولان و تاتاران يكي از پايگاه هاي مقاومت مردم بوده و پهلوان محل از مردم در برابر حمله بيگانگان دفاع مي كرده است.

در قهوه خانه: قهوه خانه ها در دوره صفويه شكل گرفتند و در زمان ناصرالدين شاه در بيشتر شهر هاي ايران ايجاد شدند. در طول تاريخ چهارصد ساله خود نقش هاي گوناگون اقتصادي، اجتماعي... در شهر داشته اند. قهوه خانه ها محل شنيدن سخن نقالان و سخنوران بودند. مراسم سخنوري كه از زمان صفويه آغاز شد به منظور ترويج مباني تشيع و اشاعه شعر و ادب انجام مي گرفت.

وقف: از ياري گري هاي متجانس با فرهنگ ايراني- اسلامي است كه به منظور هاي مختلفي صورت مي گيرد از جمله احداث آب انبار، سقا خانه، حمام، مدرسه، روشنايي معابر...

به نظر دكتر وكيليان كمرنگ شدن ياري گري به معناي دوري دستگاه ها و نهاد هاي تامين كنندة منافع مردم از خود مردم است.

دكتر اسماعيل شيعه حول "تحولات شهرسازي در ايران و تاثير پذيري آن از نوگرايي در يكصد سال اخير" سخن گفتند. اينكه در دوران پهلوي خيابان ها تعريض و به شكل غربي نزديك شدند.

و به تدريج تاسيسات جديدي از جمله پارك، سينما، بيمارستان در درون بافت مسكوني موجود در شهر ها افزايش يافت. اصلاحات ارضي خود باعث مهاجرت از روستاها به شهر شد. سپس شهر هاي جديد ساخته شدند كه در ساخت آنها از مدل هاي غربي الهام گرفته شده است. ساختمان هاي مسكوني بلند شدند. بهترين باغ ها، رودخانه ها، فضا هاي طبيعي و بافت هاي تاريخي با گسترش نا متعادل شهر ها نابود شدند و اين چنين شد كه نوع ساختار سكونت گاهي ما با فرهنگمان سازگار نيست.

نتيجه گيري ايشان از سخنان خود اين بود كه مديران شهري مي بايست نياز هاي فرهنگي و اجتماعي را به خوبي بشناسند تا بتوانند امور شهر ها را با توجه به هويت و تاريخ آن ها مديريت كنند.

دكتر فاروق خارابي "نخستين تلاش ها براي تشكيل انجمن بلديه در ايران" را تشريح نمودند و

سپس ابراهيم مختاري درباره "سنت پهلواني در زندگي شهري جديد" سخنراني كردند. به گفته ايشان زورخانه نهادي كاملا شهري با سه عنصر اصلي بوده است:

پهلوان كه از ميان مردم محل برمي خاست.

زورخانه با آداب ويژه آن

جماعت زورخانه رو كه همان مردم محله بودند.

گسستگي شيرازه سنت پهلواني با توسعه تجدد به عرصه ورزش و تعيين مقررات كشتي اتفاق افتاد بدين صورت كه كشتي پهلواني نه در زورخانه كه روي تشك ورزشگاه ها انجام مي شود و مديران انتصابي ورزشي جاي پيشكسوتان سنتي را گرفتند و به تدريج پهلوان ارتباط خود را با مردم محله از دست داد و شبه "قهرمان"شد. به نظر ايشان بي ترديد سنت پهلواني همچون ديگر سنت ها احيا شدني نيست اما بازگشت به شكل گذشته اين سنت - پيوستگي كشتي پهلواني با زورخانه- چه بسا امكان پذير است و نهاد هايي مانند شهرداري مي توانند ياري رسان اين بازگشت باشند.

دكتر حسين سلطان زاده با عنوان "بلديه و مديريت شهري در ايران" سخنراني خود را آغاز نمود. طبق فرمايش ايشان ما از دوران قاجار نهاد هايي را از غرب گرفتيم كه ساختار جامعه مان با آنها تناسبي نداشته است.

به زعم دكتر سلطان زاده در قديم ساختار كالبدي شهر باز نمود ساختار اجتماعي شهر بوده است. اما امروزه بسياري از مردم بر اساس ثروت، و نه تعلق خاطر در محله ها ساكن هستند. متاسفانه تقسيم بندي رسمي اداري كشور ما مبتني بر بافت اجتماعي نيست. ممكن است ما در تقسيم بندي اداره پست در منطقه 11، در تقسيم بندي اداره آب در منطقه 20، در تقسيم بندي برق در منطقه 15 و ... باشيم. در حالي كه اين تقسيم بندي مي بايست بر پايه تعلقات اجتماعي مردم به محله خود باشد. (به بيان طنز ايشان در قديم "بچه كدوم محلي؟" معنا داشت ولي امروز بي معناست.)

دكتر پيمان متين با عنوان "انديشه هاي نو در تشكيلات اداره صحيحه و خيريه بلديه تهران" به شرح تاريخچه اداره بهداشت در حدود صد سال پيش پرداختند و پس از ايشان دكتر حجت فلاح توتكار "زمينه هاي شكل گيري انجمن بلديه تهران" را به اختصار

ضرورت اداره مردم سالار شهر ها در چهار چوب نظم سياسي جديد مشروطه

گراني و كمبود نان و گوشت در تهران

نظافت شهر تهران

حمل و نقل شهر تهران كه عمدتاً به وسيله درشكه ها بود اما بدون قاعده خاص

بر شمردند.

موضوع سخنراني دكتر محسن نوغاني " جايگاه محله در بلديه و شهرداري با تاكيد بر آسيب شناسي هويت شهري" بود.

ايشان با جدا كردن عرصه هاي

دولتي

خصوصي

عمومي

حيطه كار مديريت شهري را در عرصه عمومي دانست كه در آن روابط چهره به چهره و خارج از شكل رسمي و سازماني است.

محله نمونه بارز نهاد مدني و مشاركت است كه در عرصه عمومي جاي دارد.

محله به مردم احساس هويت جمعي و "ما بودن" مي دهد. در محله كنترل هاي اجتماعي انجام مي گرفته براي مثال فرد خارج از محله، در هنگام ورود به آن به سرعت شناسايي مي شده و عنوان "غريبه" را مي گرفته است. بدين ترتيب محله در نظميه و مديريت شهري ياري رسان بوده است.

وي بلديه را در استفاده از محله موفق ارزيابي كرد اما به نظر ايشان شهرداري ها در اين زمينه موفقيتي نداشته اند. امروز مردم به جاي رجوع به شهرداري ناحيه يا محله به شهرداري مركز رجوع مي كنند و اين حلقه ارتباطي- محله- از دست رفته است. متاسفانه امروزه بر خلاف قديم، مجاورت فيزيكي بيشتر اما فاصله اجتماعي زياد تر شده است.

ايشان نتيجه گيري كردند كه تاريخ كشورمان نشان داده محله مكانيزم خوبي براي بهبود مديريت شهري است و مديريت شهري امروز ما بدون احياي محله ها موفق نخواهد شد.

در آخر دكتر زهرا اهري در مورد "شهر و جشن (فضاهاي آييني در شهرسازي"، رضا مختاري درباره "بلديه در اصفهان" و جمشيد كيانفر در خصوص "وزارت احتسابيه" سخنراني هاي كوتاهي ايراد كردند.


هیچ نظری موجود نیست: